دور شدن از رذائل (تخلیه
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3694
بازدید دیروز : 34662
بازدید هفته : 53630
بازدید ماه : 96600
بازدید کل : 11153451
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 1 / 10 / 1395

«بدانکه خداوند تبارک و تعالی به ید قدرت و حکمتش در عالم غیب و باطن نفس، قوایی خلق فرموده دارای منافع بیشمار و آنچه مورد بحث ما است در این مورد سه قوه است و آن واهمه و غضبیه و شهویه است و هر یک از این قوا منافع کثیره دارند از برای حفظ نوع و شخص و تعمیر دنیا و آخرت... انسان همینطور که در این دنیا یک صورت مُلکی دنیاوی دارد... کذلک از برای او یک صورت و شکل ملکوتی غیبی است که آن صورت تابع ملکات نفس و خُلق باطن است در عالم بعد از موت، چه برزخ باشد یا قیامت... اگر ملکه شهوت و بهیمیت بر باطن او غلبه کند و حکم مملکت باطن حکم بهیمه شود انسان صورت ملکوتیش صورت یکی از بهایم است مناسب با آن خُلق و اگر ملکه غضب و سبعیّت بر باطن و سریره اش غلبه کند و حکم مملکت باطن سریره و حکم سبع شود صورت غیبیه ملکوتیه صورت یکی از سباع است و اگر وهم و شیطنت ملکه شد و باطن و سریره اش دارای ملکات شیطانیه شد از قبیل خُدعه، تقلب، نمیمه، غیبت، صورت غیب و ملکوتش صورت یکی از شیاطین است به مناسبت آن... و اگر خُلق و باطن او انسانی باشد صورتش نیز انسانی است.» 36

آنگاه حضرت امام در حکم تعدیل آنها چنین می فرمایند:

«بدانکه وهم و غضب و شهوت ممکن است از جنود رحمانی باشند و موجب سعادت و خوشبختی انسان گردند اگر آنها را تسلیم عقل سلیم و انبیاء عظیم الشأن نمایی و ممکن است از جنود شیطانی باشند اگر آنها را سر خود گردانی و «وهم» بر آن دو قوه با اطلاق عنان حکومت دهی و این نیز پوشیده نماند که هیچیک از انبیاء عظام علیهم السلام، جلو شهوت و غضب و وهم را به طور کلی نگرفته اند، و هیچ داعی الی الله تاکنون نگفته است باید شهوت را بکلی کشت و نائرة غضب را بکلی خاموش کرد و تدبیر وهم را از دست داد بلکه فرموده اند جلو آنها را گرفت که در تحت میزان عقلی و قانون الهی انجام وظیفه دهند زیرا این قوا هر یک می خواهند کار خود را انجام دهند و به مقصود خویش نائل شوند اگر چه مستلزم فساد و هرج و مرج هم شود.» 37

حال بدانکه چند چیز مقدمه تزکیه نفس است که پیش از شروع سیر و سلوک باید آنها را مورد توجه قرار داد.

اول: همانطور که گفته شد اجتناب و دوری از مصاحبت با اشرار و نارفیقان و همنشینی با نیکان و صاحبان اخلاق حسنه.

دوم: سیر و گردش و نیز تأمل و تدبر در احوال بزرگان گذشته از ائمه اطهار گرفته تا عارفان بالله و سالکان الی الله. هم چنین آنان را الگو قرار دادن در حد مقدور و عمل به فرامین و سخنان ایشان، آنچه باقی مانده.

سوم: مواظبت بر سه حال مشارطه، مراقبه و محاسبه چنانکه در دستور علمای اخلاق آمده است. حضرت امام در این زمینه می فرمایند:

«مشارطه آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز برخلاف فرمودة خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد... و پس از این مشارطه، باید وارد مراقبه شوی و آن چنان است که در تمام مدّت شرط متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن... و به همین حال باشی تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا به جا آورد، و با ولی نعمت خود در این معاملة جزئی خیانت نکردی؟ اگر درست وفا کردی شکر خدا کن در این توفیق... و اگر خدای نخواسته در وقت محاسبه دیدی سستی و فتوری شده در شرطی که کردی از خدای تعالی معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط قیام کنی.» 38

چهارم: دوری کردن از آنچه باعث تحریک قوه شهویه و غضبیه می شود به عنوان مثال نبیند آنچه را که نباید ببیند و نشنود آنچه را که نباید بشنود.

پنجم: آنکه در احوالات خود تفتیش کند و معایب خود را بیابد و در رفع آنها بکوشد و آخر اینکه بر سلوک عزم و اراده ای قوی داشته باشد زیرا که طی این راه همت و استقامت و صبر و بردباری زیاد می طلبد چون به این شش مورد توجه کردی و خود را مهیّای هجرت الی الله و رسوله نمودی، شروع به حرکت نما و در غیر این صورت دست از طلب بدار که بیهوده در سفری. زیرا که نفس را یکباره از ظلمت خارج کردن و به نور بردن شکستگی به بار آورد و ممکن است از آن شانه خالی کند. بنابراین در این مورد نیاز به آرامش و طمأنینه زیاد و صبر و تحمل است تا نفس آن آمادگی لازم را برای سلوک کسب کند.

 

بند دوم: چگونگی دفع رذایل در یک بیان کلی

باید دانست که یک صفت و عمل بر اثر تکرار و مداومت در فرد به صورت ملکه درمی آید و هرگاه به شکل ملکه درآمد دفع و رفع آن کاری است بسیار مشکل ولی انجام آن ممکن. علمای اخلاق، داروی از بین بردن صفات زشت، هرچند که به شکل ملکه درآمده باشد را انجام عمل ضد آن می دانند و این کار را هرچند که بر نفس دشوار باشد پیشنهاد می کنند. آنان معتقدند اگرچه بر نفس مشکل است که ضد آن صفت ملکه را انجام دهد ولی بر اثر تکرار و مداومت، سختی از آن رفع شده و به آسانی تبدیل می شود. مثلاً برای دفع تکبر، متوجه امور جزئیه ای شود که ضد این صفت زشت است. مثل آب کشیدن، طعام از بازار خریدن و به خانه آوردن یا برای دفع بخل، بذل و بخشش و انفاق و ایثار بسیار کند. حضرت امام می فرمایند:

«بهترین علاجها که علماء اخلاق و اهل سلوک از برای این مفاسد اخلاقی فرموده اند این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی، در نظر بگیری و برخلاف آن تا چندی مردانه قیام و اقدام کنی و همت بگماری برخلاف نفس تا مدتی و بر ضد خواهش آن رذیله رفتار کنی و از خدایتعالی در هر حال توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده. مسلماً بعد از مدت قلیلی آن خُلق زشت رفع شده و شیطان و جندش از این سنگر فرار کرده جنود رحمانی به جای آنها برقرار می شود»39

همچنانکه آیات الهی به این مطلب اشاره دارند آنجا که می فرمایند: وَ لا تَستَوی الحَسَنَةُ وَ لاالسَّیِّئَةُ اِدفَعْ بِالتّی هی اَحْسَنُ فَاِذَِا الذّی بَینَکَ و بَیْنهُ عَداوَةٌ کَاَنَّهُ وَلیٌّ حَمیم.40 و ایضاً قال: اِدفَع بالَّتِی هِی اَحْسَنُ السَّیِّئه41 و به بیانی دیگر برای دفع غضب و رفع این رذیله زشت که باعث بسیاری از معاصی است، بدی را با خوبی جواب بده تا دشمنی ها به دوستی ها تبدیل شود.

 

فصل دوم: آراسته شدن به فضائل و نیکیها (تحلیه)

اعمال نیک به خودی خود فضیلت نیستند بلکه اتیان آن اعمال و به فعل درآوردن آنها فضیلت محسوب شده و فاعل آنها فاضل است. پس نیکیها بر دو قسمند: اول نیکی های بدنی، دوم نیکی های نفسانی که در اینجا نیکی های نفسانی مثل ایمان و اخلاص و آنچه که مربوط به نیّت و باطن آدمی است خود فضیلتند و قبول نیکی های بدنی منوط است به قبولی نیکی های نفسانی، پس برای اینکه عملی فضیلت محسوب شود رعایت دو نکته ضروری است: اول اینکه عمل باید حُسن فعلی داشته باشد. یعنی ظاهر آن پسندیده و مقبول پروردگار باشد. دوم اینکه حُسن فاعلی داشته باشد. یعنی نیت و هدف فاعل از انجام فعل، خدا و رضایت او باشد.

با توجه به اینکه در فصل قبل گفته شد، روش ضد و تحمل ریاضت برای ترک اعمال زشت خود وسیله ای است برای تقویت اعمال نیک و کسب فضیلت بر این اساس آنچه برای سالک لازم است برای کسب فضائل، ایجاد و تقویت ملکه عدالت است در خود و عدالت از تهذیب قوه عامله یا وهمیه و از انقیاد این قوه از قوه عاقله ها حاصل می شود و عدالت هر چیز را در حد اعتدال خود قرار می دهد و بر سه قسم است:

اول آنکه میان بندگان و خالق ایشان است به این معنا که چون حق سبحانه و تعالی بخشنده حیات و عطا کننده جمیع کمالات از آنچه هر موجود زنده به آن احتیاج دارد می باشد و نعمت های بسیار که زبان از بیان و احصاء آنها عاجز و الکن است، بر بندگان واجب است که شکر نعمت به جا آورده و سعی در کسب معارف الهی و تحصیل محبت او و اطاعت فرامینش نمایند در غیر این صورت، عدالت اجرا نشده و ظلمی (در حقیقت به خود) پایه گذاری شده است.

دوّم عدالتی که در بین مردم است و از بعضی نسبت به بعضی دیگر حاصل می شود از ادا کردن حقوق دیگران گرفته تا دستگیری مستضعفان و انصاف در معاملات و... و عدالت در این مورد زمانی حاصل می شود که فرد به حقوق خود قانع بوده و زیادت نطلبد و حرص نکند و نیز به قدر استطاعت حقوق برادران دینی خو را به جا آورد. چنانکه امام سجاد در رساله حقوق به بعضی از آن اشاره فرموده است از آنجمله فرمود: «حق استاد بر تو این است که بزرگش داری و مجلسش را محترم شماری و خوب به او گوش کنی و به او رو نمایی و یاریش کنی برای خودت در آن دانشی که بدان نیاز داری به اینکه عقل و فهم و هوشت را به او بسپاری... و حق کسی که به تو احسانی کرده این است که از او تشکر نمایی و برایش گفتار خوب نشر کنی و میان خود و خدا برایش دعای خالصانه نمایی که اگر چنین کنی در نهان و عیان شکرش کردی و اگر برایت ممکن شد عوضش را بدهی وگرنه در انتظار آن باشی و در دل نگیری... حق پدر این است که بدانی اصل تو است و تو شاخه اوئی و اگر نبود تو نبودی و هرگاه در خود چیزی بینی که خوشت آید بدانکه پدرت پایه آن نعمتی است که داری و خدا را به اندازه آن شکر کنی...» 42

سوم: عدالتی است که میان زندگان و ذوی الحقوق ایشان است از اموات مثل ادای قروض مردگان و اجرای وصیت ایشان و...

نتیجه کلام آنکه حاصل تخلیه و تحلیه، تجلیه است، که در آن قلب صاف شده از جمیع شوائب و آلودگی های معاصی، نقشه تجلیات الهی شده و قابلیت دریافت انوار الهی را پیدا می کند که صحبت پیرامون آن مربوط است به آثار سلوک که در جای دیگر باید از آن بحث شود.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی